1403/06/14 18:35:49
چگونگی یادگیری و رشد زبان


http://Pages.aspx?Page_id=1

چگونگی یادگیری و رشد زبان در کودکان

ما دارای ذهن هستیم و در ذهن خود زبان داریم.اما چگونه زبان در ذهن ما جای گرفته است؟ما چگونه آموخته ایم که زبان را درک و تولید کنیم؟در حالی که به هنگام تولد نه می توانستیم سخن بگوییم و نه می توانستیم آن را درک کنیم.

با این وجود تقریبا تا چهار سالگی واژه های اساسی  نحو (قواعد و ساختارهای دستوری)و تلفظ کلمات را فرا میگیریم.این موضوع در مورد همه کودکان دنیا به هر زبانی صادق است.

1.روند رشد تولید گفتار

1.1- برآوا شدن

هر چند کودکان چند ماهه سخن نمی گویند ولی می توانند صداهایی را از طریق دهان خود به وجود آورند.در واقع آن ها انواع صداها را تولید می کنند:گریه می کنند،مانند کبوتر غان و قون می کنند،هورت می کشند ،فوت می کنند،تف می کنند و صداهای نامعلوم بسیار دیگری نیز تولید می کنند.با اینکه هیچ یک از این صداهای تولیدی گفتاری نیستند اما تولید آن ها تمرینی است برای کودک در تولید و کنترل کردن صداهای گفتاری و بخصوص هماهنگ سازی تنفس باتولید صدا.

تمام نوزادان در سراسر جهان این صداها (گریه و غان وقون و...)را تولید می کنند.حتی کودکان ناشنوا نیز این صداها را تولید می کنند اما به مرحله بعد برآوا شدن که به گفتار شبیه تر است یعنی مرحله Babling   نمی رسند.

ببلینگ نوعی برآوا شدن است که کودک از صداهای گفتاری عمدتا واکه ها ( ...) یا هجاهای مرکب از همخوان و واکه مانند

(ma , bu , di,  pa ,…)   - استفاده می کند.همان طور که انتظار می رود کودک با تولید مکرر این صداها به ان ها کیفیت گفتاری مثل ma ma  ,baba, gigi  می بخشد به ویژه هنگامی که ان ها مختصه های الگوی آهنگ زبان او را به همراه داشته باشند.با گذشت زمان صدای ورور کردن کودک هر چه بیشتر به صداهای زبانی که در معرض آن قرار دارد شبیه می شود.

در حدود ده تا یازده  ماهگی کودکان الگوهای آهنگین جملات خبری و پرسشی و تعجبی را اغلب به صورت شبه جمله های بی واژه ورور می کنند.اینکه کودکان الگوهای اهنگین زبان خود را حتی قبل از تولید واژه ها فرا می گیرند ،چندان تعجب آور نیست.هر یک از ما وقتی برای نخستین بار با زبانی جدید روبرو می شویم،اولین چیزی که می شنویم ریتم؛ زیر بمی و الگوهای تکیه زبان مورد نظر است.ما نمی دانیم چگونه باید جمله را به کلمه تقطیع کنیم و کودک نیز از عهده انجام دادن آن بر نمی آید.به عبارتی،قبل از رسیدن به واژه ها،با ملودی و اهنگ اشنا می شویم.کودک نیز نخست همین ملودی و یا الگوی اهنگ را تشخیص می دهد و سپس آن را تقلید می کند.

1.2- پاره گفتار تک کلمه ای

کودکان از چه زمانی نخستین واژه ها را به زبان می آورند ؟ در واقع پژوهش های به عمل آمده در مورد پرسش فوق پاسخ قطعی ندارد چرا که در این مورد طیف گسترده ای از تفاوت های فردی وجود دارد به همین دلیل تعیین اینکه دقیقا چه وقت یک واژه آموخته می شود کاری است نه چندان آسان .

بر اساس گزارش های ارایه شده ، نخستین واژه ها در کودکان طبیعی از حدود 4 ماهگی تا 18 ماهگی و حتی دیرتر نمایان می شوند . به نظر می رسد به طور متوسط کودکان اولین کلمات را در حدود10 ماهگی به زبان می آورند. بخشی از این تغییر پذیری به رشد فیزیکی کودک مانند عضلات دهان برمی گردد که برای تولید درست آواها ضروری است . رشد نسبی مغز نیز بی شک مطرح می باشد چرا که تولید آوا ها تحت کنترل نواحی گفتاری در مغز می باشد .

به رغم وجود تفاوت زیاد کودکان درآغاز سخن گفتن، هنگامی که کودکان به حدود سه سالگی می رسند این تفاوت ها به گونه ای چشمگیر از بین می روند . کودکانی که دیرتر زبان بازکرده اند به سرعت پیش می روند و آن ها که زودتر سخن گفتند به نظر می رسد دیگر پیشرفتی نداشتند.هم چنین باید به این نکته توجه داشت که بین هوش و آغاز سخن گفتن هیچ رابطه ی معناداری مشخص نشده است و واقعیت این است که بسیاری از مشاهیر از جمله آلبرت اینشتین دیر زبان باز کردند . اما این نتیجه را هم نمی توان گرفت که این افراد در درک گفتار نیز تاخیر داشتند.

تعیین زمان دقیق فراگیری یک واژه موضوع ساده ای نیست صرف ادا کردن آواهایی که با یک واژه در زبان منطبق باشند کافی نیست یک طوطی هم می تواند کار تقلید را به خوبی انجام دهد اما این کار را دانش زبانی در نظر نمی گیریم در واقع ما در زبان به دنبال به کارگیری آواهای معنادار هستیم مثلا اگر کودکی بگوید «موز» ، یا چیزی شبیه آن و این کار را فقط وقتی انجام دهد که آن را می بیند یا لمس می کند و نه چیزهای دیگردر این صورت می توان گفت که کودک کلمه ی موز را آموخته است کاربردهای تک کلمه

یک کلمه می تواند برای مقاصد گوناگونی به کار رود. از یک واژه می توان برای نامیدن چیزی استفاده کرد مثلا مامان برای مادر. یا ماشی برای ماشین. همین واژه ها را می توان برای درخواست چیزی به کار برد مثلا ماما به جای ( مامانم را می خواهم ) و ماشی به جای ( ماشین می خوام ) هم چنین از یک واژه می توان برای تاکید استفاده کرد. علاوه بر این کلمات را می توان برای بیان موقعیت های پیچیده نیز به کار برد برای مثال در پژوهشی مشخص شد که کودک زنجیره ی هلو+ پدر+ قاشق را در موقعیتی تولید می کرد که پدرش قدری هلو را در یک قاشق قرار داده بود. چنین کاربردهایی از تک کلمات می تواند فقط در موقعیت های ساده کاربرد داشته باشد اما به هنگام ارتباط های دقیق و پیچیده تک کلمات کافی نیستند و باید به سطوح زبانی بالاتر تسلط داشت.

 

1.3گفتارهای دو و سه کلمه

در حدود 18 ماهگی بسیاری از کودکان شروع به تولید گفتارهای دو و سه کلمه ای می کنند. کودکان همین که به سن 1سال و نیم می رسند از زبان برای تقاضا کردن، اخطاردادن، امتناع کردن، فخرفروختن ، پرسیدن ، پاسخ دادن و اطلاع دادن استفاده می کنند.

گفتارهایی که کودکان برای رسیدن به این اهداف به کار می برند، در برگیرنده ی مفاهیمی چون کمیت ، مالکیت ، نفی ، مکان و صفات و قیود می باشند. بابررسی گفتار دو کلمه ای و سه کلمه ای کودکان متوجه می شویم که ویژگی اصلی زبان آن ها حضور نادر واژه های عملکردی مانند حرف تعریف ها، حروف اضافه و افعال کمکی است. این گفتارها عمدتا اسامی ، افعال و صفات را شامل می شوند. یکی دیگر از ویژگی های مهم دستوری در گفتار کودکان نداشتن تصریف است منظور از تصریف تغییراتی است که در کلمات به وجود می آید مثلا به جای سگ ها ، سگ یا به جای نشستند ، نشست . استفاده می کنند و به ندرت صورت های جمع در گفتار این کودکان به چشم می خورند .

تکواژ جمع و ملکی قبل از تکواژ سوم شخص مفرد

تکواژهای جمع و ملکی با معنا و اطلاعات بیشتری سر و کار دارند و متضمن موقعیت فیزیکی و اشیائی هستند که به راحتی در محیط مشاهده می شوند مثلا به راحتی کودک می تواند بین یک و چند بیسکوییت ، یک یا سه گربه، اسباب بازی های خودش و اسباب بازی کودک دیگر تمایز قائل شود و از آن جایی که تکواژ سوم شخص بیشتر به ملزومات دستوری بر می گردد و به لحاظ ارتباطی نقش مهمی ندارد معمولا بعد از تکواژ جمع و ملکی قرار می گیرد.

زمان حال قبل از گذشته

در مورد زمان ها هم کودک در همان حال که اشیا، رخداد ها و موقعیت ها را در جهان تجربه می کند مثلا صدای سگ را می شنود گفتار مربوط به همان زمان را می شنود مثلا مادر می گوید سگ هاپ هاپ می کنه. امادر مورد زمان گذشته اینطور نیست و کودک برای تشخیص کلمات گفتاری گذشته باید رخداد محیطی ای را که در گذشته اتفاق افتاده به خاطر بیاورد.

1.4ظهور جملات پیچیده

همراه با تولید گفتارهای طولانی تر، معمولا ساختارهای ساده به ساختارهای پیچیده تبدیل می شوند و کودکان تولید جملات منفی، سوالی، بندهای موصولی و دیگر ساختارهای پیچیده را شروع می کنند. براساس یافته های بلوجی فراگیری مفهوم نفی در سه دوره اصلی ظهور وگسترش پیدا می کند که ابتدا علامت نفی نه در آغاز جملات و سپس در میانه جمله ظهور پیدا می کند.

ازآن جا که کودکان با دانش هیچ زبان خاصی متولد نمی شوند لازم است در معرض آن قرار بگیرند تا آن را بیاموزند بعلاوه لازم است گفتاری که کودکان در معرض آن قرار می گیرند به اشیا، رخدادها و موقعیت های محیط و تجربیاتی که در ذهن خود دارند مرتبط باشند.

اگر کودکان تنها درمعرض صداهای گفتاری قرار بگیرند، سخن گفتن را نخواهند آموخت مثلا اگر واژه ی سگ را هزاران بار فقط بشنوند نمی توانند معنی این واژه را کشف کنند مگر اینکه علایم محیطی وجود داشته باشد. مثلا یک سگ را ببینند یا صدایش را بشنوند. این موضوع در مورد کلمات انتزاعی نیز صدق می کنند .

آن چه در این میان اهمیت دارد این است که کودک معنی آن چه را که ادا می کند بداند حتی اگر کودکی یاد بگیرد چند واژه را تقلید کند تا وقتی که نتواند نشان دهد معنی واژه ها را می داند نمی توانیم بپذیریم که آن ها را یادگرفته است .

برای آموختن معنای یک کلمه یا به اصطلاح درک شنیداری کلمه کودک باید ابتدا آن را در گفتار دیگران بشنود. در همان حال که کلمه بیان می شود باید تجربه ی محیطی مرتبط با آن نیز رخ دهد . با این تفاسیر می شود گفت فهم گفتار بر تولید گفتار مقدم است بنابر این کودک برای ادای یک کلمه قبل از تولید آن باید آن را در محیط درک کند.

یادگیری واژه های انتزاعی

کودکان به هنگام فراگیری معنای واژه ها خیلی زود به تولید و درک واژه های کاملا انتزاعی می پردازند واژه هایی که احساسات ( گرسنگی ، رنج ، لذت ) و مفاهیم پیچیده ( دروغ ، صداقت ، راستی ) را بیان می کنند، از جمله واژه های انتزاعی هستند. اما چگونه آموخته می شوند؟ قطعا این واژه ها مانند کلمات ساده آموخته نمی شوند چرا که احساسات و مفاهیم در محیط کودک وجود ندارند تا کودک آن ها را مشاهده کند. این کلمات ماهیت متفاوتی دارند کاری که کودک باید برای یادگرفتن واژه های انتزاعی انجام دهد مشاهده گفتار به همراه موقعیت ها و رخدادهای محیط و سپس ارتباط آن ها به تجربیات و فرآیند های ذهنی است. مثلا کلمه ی دروغ . کودک برای رسیدن به این مفهوم باید در موقعیتی خاص پس از کاربرد کلمه دست به استنتاج بزند برای مثال پس از اینکه جمله ای خلاف واقع را به مادرش می گوید ( من نزدمش ) ممکن است مادر با عصبانیت بگوید ( دروغ نگو ) .

 

 

 

 

کد خبر 73
لینک کوتاه

برچسب ها



اخبار مرتبط

نظر شما

تعداد بازدید 2