چند نمونه از ترس های رایج بین کودکان :
الف _ ترس از حرشات: تعداد کساين که حرشات را دوست دارند کم است. ويل شام منيخواهيد فرزندتان به طور غريمنطقي از حرشات برتسد. شخصيت کودک و احساسات خانواده نسبت به حرشات ممکن است بيزاري طبيعي را به تريس حقيقي مبدل کند. 1 -از بروز ترس جلوگريي کنيد : احساس شام نسبت به حرشات، طرز فکر کودک را در اين زمينه شکل ميدهد. با برخوردي قاطع و در عني آرامش به کودک ياد دهيد که به حرشات دست نزند و مراقب باشد.
2-پرهيز از واکنش شديد : اگر کودک حرشهاي را برداشت هراسان نشويد. توضيح دهيد که به برخي از حرشات نبايد دست زد. 3 -افزايش سطح آگاهي : درباره تعادل طبيعت و نقش مهم حرش ات صحبت کنيد. مورچهها را در حال حمل غذا و عنکبوتها را درحال تنيدن تار نگاه کنيد. اطالعات کودک را با خواندن کتاب افزايش دهيد.
4 -آموزش روشهاي خالص شدن از رش حرشات مزاحم : کشنت مگس با مگسکش، يا بريون انداخنت کرم به وسيله تکه کاغذ را به کودک ياد دهيد. بر اي او توضيح دهيد که با ديدن زنبور يبحرکت بايستد.
5 -راههاي غلبه بر ترس از حرشات - عامل ترس را مجزا کنيد - با نشان دادن عکس حرشه، نحوه زيست او را براي کودک توضيح دهيد. - درباره ترس بحث کنيد - علت را جويا شويد. پندارهاي نادرست را اصالح کنيد. درباره فايده حرشات و حرشات يبرضر صحبت کنيد. - فهرستي از حرشايت که کودک از آنها ميترسد را تهيه کنيد. در انتهاي فهرست حرشايت که کودک کمرت از آنها ميترسد را قرار دهيد. حرشهاي از انتهاي فهرست انتخاب کنيد و در ظرف شيشهاي دو سه مرت دورتر بگذاريد. همراه کودک به آن نزديک شويد. در حني نزديک شدن از او بخواهيد تا ميزان ترس خود را با عدد مشخص کند. از او بخواهيد تا تکرار کند: “حرشه تو شيشه زندانيه. منيتونه بياد بريون” - تجربه هاي او را افزايش دهيد. تشويقش کنيد تا شيشه را در دست بگريد. چوب نازکي را داخل شيشه بربدو با حرشه بازي کند. سپس حرشه را روي زمني قرار دهيد تا حرکت کند. تجربه باال را در محدوده وسيع انجام دهيد. اجازه دهيد چند بار مگس را با مگس کش بکشد تا به تنهايي از عهده اين کار برآيد. اين کار را با حرشات ديگر نيز انجام دهيد تا موجب باالرفنت اعتامد به نفس او شود. - او را تحسني کنيد. به او پاداش دهيد. و به اين منظور او را به پيک نيک بربيد. اگر کودک شام در ميان مورچه ها نشسته و آب نبات مي خورد و چند مگس در اطرافش پرواز مي کنند، به موفقيت بزرگي دست يافته ايد.
ب _ ترس از رعد و برق در حايل که بعيض از بچه ها عاشق رعد و برق هستند، عدهاي در هنگام رعد و برق در زير تخت خود پناه مي گريند. اين ترس يک بار در سه تا چهارسالگي و يک بار در ده سالگي به وجود ميآيد. رعد و برق گاه بزرگساالن را نيز ميترساند. اگر احساسات شام مسبب ترس کودک شده است ، خود را کنرتل کنيد. در صوريت که ترس شديد است و چندين ماه به طول انجاميده است، بايد براي غلبه بر ترس اقدام کنيد و کودک خود را مقاوم کنيد.
1-عامل ترس را مشخص کنيد. آيا کودک از رعد مي ترسد يا برق؟
2 -پندارهاي نادرست را اصالح کنيد. گاه کودک ميپندارد باد او را از زمني بلند ميکند. يا صاعقه را جادوگرها ميفرستند.
3 -افزايش اطالعات درباره آب و هوا . با خواندن کتابهايي درباره آب و هوا آگاهي او را افزايش دهيد. براي کودکان بزرگرت محاسبه فاصله برق جالب است. فاصله بني ديدن برق و شيندن آن بر حسب ثانيه را چنني محاسبه کنيد که هر سه ثانيه نشان دهنده يک کيلومرت است.
4 -از جمله هاي مثبت استفاده کنيد: «گردباد تا حال تو اين شهر نيامده . صاعقه به بلندي مي خوره. ما تو خونهايم نه روي پشت بوم. »
5 -ترس را بازسازي کنيد. از طوفان فيلمبرداري کنيد و يا صداي آن را ضبط کنيد. در صورت استفاده از فيلم، ابتدا بدون صدا آن را پخش کنيد و سپس صدا را زياد کنيد. در صورت ضبط صدا، از کودک بخواهيد با چشامن بسته به صدا گوش کند و در آخر تصور کند که خورشيد از پس ابرها بريون ميآيد.
6 -استفاده از تجربه واقعي . صداي مورد عالقه کودک را در هنگام رعد و برق يا طوفان پخش کنيد. ابتدا صدا را زياد کنيد و سپس کم کنيد. کودک را به کنار پنجره بريد تا رعد و برق را متاشا کند . يا مي توانيد در هنگام رعد و برق، کودک را با ديدن کارتون يا بازي رسگرم کنيد. کودک را تحسني کنيد. به او بگوييد از اين که بر ترسش غلبه کرده و درباره آب و هوا آموخته است، خوشحاليد. اگر از باد ميترسيده، در روزي که باد ميوزد او را براي بادبادکبازي بربيد. يک چرت و باراين نو برايش بخريد. پ - ترس از صدمه ديدن در حدود سه تا چهارسالگي رشد قوه تخيل کودک سبب ميشود که او خود را جاي ديگران بگذارد و خطرات و مشکاليت که به وقوع نپيوستهاند را مجسم کند. از سوي ديگر حس کنجکاوي او نيز باعث مي شود نه فقط علت هر چيز را جويا شود بلکه مي خواهد ارتباط و مناسبتي را که با او دارند هم بداند.مثالً با ديدن يک فرد معلول به اين فکر ميافتد که در صو رت بروز چنني پيشامدي براي او يا والدينش چه خواهد شد. در اين سن همچنني کودکان با ديدن خواهر يا برادر و يا دوستان خود به تفاوت آلت تناسيل دخرت و پرس پي ميبرند. پرسها با ديدن آلت تناسيل دخرتها، فکر مي کنند که آلت آنها دچار صدمه يا شکستگي شده است. همني امر موجب ميگردد که از تجسم بروز اين اتفاق براي خود دچار ترس شوند. از اين رو مرتب به آلت خود دست مي زنند. اغلب والدين از اين کار فرزند خود ناراحت ميشوند. گاه کودک از شکسنت چيزي به گريه ميافتد به اين دليل که هر شکستني يادآور شکسنت و صدمه ديدن آلت تناسيل است. نبايد براي جواب دادن به سؤاالت کودک و رفع کنجکاوي و ترس او منتظر باشيد که کودک از شام بپرسد چرا دخرتها شبيه پرسها نيستند. کودکان معموالً اشارايت ميکنند و يا به طور گنگ نشانههايي از کنجکاوي و ترس را ابراز مي دارند. براي پاسخگويي به کودک لزومي ندارد با قيافهاي جدي به ايراد يک کنفرانس بپردازيد يا رسخ شويد و خجالت بکشيد. در اين صورت کودک احساس ميکند که اين قسمت از بدنش ناشايست و بد است. براي او توضيح دهيد که دخرت ها متفاوت از پرسها هستند. بدن دخرت و پرس شبيه هم نيست. به او بگوييد تو مثل بابا، دايي يا عمو ) افرادي که او مي شناسد ( هستي يا تو مثل مامان ، خاله و عمه هستي. براي کودک جالب است که خود را شبيه افرادي که مي شناسد احساس کند. براي دخرتان توضيح دهيد که وقتي بزرگ شوند ميتوانند بچهاي را درون خود پرورش دهند و ميتوانند بچه خود را شري دهند .